طبری ، مورّخِ بزرگ اهل سنت می گوید :
در نامه ی محمد بن ابوبکر ( فرزند خلیفه ی اول ) به معاویه و خصوصاً پاسخِ آن از سوی معاویه ، مسائلی است که بیم دارم مردم با خواندنِ آن ها به تشیّع گرایش پیدا کنند ، لذا از ذکر آن ها صرفنظر می کنم .
📚(( تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 557 ))
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید .
🔘دکتر عصام العماد می گوید :
من که از شاگردانِ بن باز ( مُفتی بزرگ عربستان ) و یک وهابی متعصب بودم و حتی کتابی با عنوان ( الصّلة بينَ الاثني عَشَريّة وَ فِرَق الغُلاة ) را بر علیه شیعه ، در دستِ تألیف داشتم ، علیرغم سانسورِ طبری ، به نامه های مذکور در سایر کتبِ معتبر اهل سنت دست یافتم و با آگاهی از مفاد آن ها به حقانیت و مظلومیتِ علی (ع) پی برده و با توفیقِ الهی ، به مذهبِ شیعه تشرّف پیدا کردم .
او در ادامه می گوید :
اگر طبری می دانست که طرز بیانِ او ، به حدّی موجبِ کنجکاوی جویندگانِ حقیقت خواهد شد که هر روز تعدادی از جوانان تحصیل کرده ی وهابی مانند من ، با خواندنِ همین نامه ها ، شیعه می شوند ، هرگز این جمله را نمی نوشت . بن باز نیز با ناراحتی از این موضوع گفته ، ای کاش طبری حتی بطورِ سربسته نیز به این نامه ها اشاره نمی کرد .
👈 برای مشاهده متن مصاحبه و فایل صوتی ، ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
🔘محمدبن ابوبکر در نامه ی خود به معاویه ، به صفات برجسته ی امیرالمؤمنین (ع) اشاره کرده و ضمن تأکید به حقانیتِ ایشان ، تصریح نموده است که علی (ع) اولین مسلمان است ( نه پدرش ابوبکر ) و ضمنِ تقبیحِ معاویه ، او را از مخالفتِ با آن حضرت ، منع نموده است .
📚(( شرح ابن ابی الحدید شافعی معتزلی ، ج 3 ، ص 188 و 189))
👈 برای مشاهده سند ، ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
🔘معاویه نیز در پاسخ به محمد بن ابوبکر ،ناخواسته از حقانیتِ علی (ع) پرده برداشته و می گوید در دورانِ حیاتِ پیامبر(ص) همه ی ما به فضائلِ علی (ع) معترف بوده و حرمتش را حفظ می کردیم ، اما پس از رحلتِ رسول اکرم (ص) ، پدرت ( ابوبکر ) و عمر بن خطاب اولین نفراتی بودند که با ایشان مخالفت کرده و او را از حقّش محروم نمودند ، بنابر این قبل از اینکه مرا سرزنش کنی ، می بایست پدرت را ملامت نمایی ، زیرا من در این کار از او پیروی کردم و اگر او بنای این خصومت را نمی گذاشت ، من نیز هرگز با علی (ع) مخالفت نمی کردم .
👈 برای مشاهده ی ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) و ( سند 3 ) کلیک کنید . 👉
محمد بن ابوبکر ، فرزند خلیفه ی اول می باشد که پس از درگذشت پدرش و ازدواجِ مادرش ( اسماء بنت عمیس ) با علی (ع) ، از آن پس در خانه ی ایشان پرورش یافت . امیرالمومنین (ع) او را به فرمانداری مصر منصوب فرمود و با شنیدن خبر شهادت وی با چشمانی گریان فر مود :
«کان لله عبداً صالحاً و لنا ولداً صالحاً» (محمد بندهای صالح برای خدا و فرزندی صالح برای ما بود.)
معاویة بن حدیج به دستور معاویه ، محمد بن ابوبکر را که فرماندار مصر بود به قتل رساند و بدنش را درونِ شکم الاغ نموده و آتش زد و سرش را برای معاویه فرستاد . اما وقتی این خبر به خواهرش عایشه رسید ، ایشان به شدت ناراحت شده و همیشه بعد از نمازهایش معاویة بن ابی سفیان ، عمرو عاص و معاویة بن حدیج را لعن و نفرین می نمود .
👈 برای مشاهده ی ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) و ( سند 3 ) کلیک کنید . 👉
ابیاتِ ذیل از سنایی ، بخوبی خباثتِ شجره ی ملعونه ی بَنی اُمَیّه را در نهایتِ ایجاز ، ترسیم نموده است :
داستانِ پسرِ هند مگر نشنیدی
که از او بر سرِ اولادِ پیمبر چه رسید
پدرِ او لب و دندانِ پیمبر بشکست
مادرِ او جگرِ عَمِّ پیمبر بمکید
خود به ناحق ، حقِ داماد پیمبر بگرفت
پسرِ او سَرِ فرزندِ پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنیم
لعنةُ الله یزیداً وَ عَلی آلِ یزید
برگرفته از دروس تاریخ تحلیلی اسلام ، سید رضا نوعی ( حکیم )