مولوی در دفتر ششم مثنوی از زبان یک شاعرِ مسافر ، عزاداری شیعیانِ شهرِ حَلَب را تمسخر کرده و می گوید : واقعه ی عاشورا کُهنه شده و شما چقدر دیر از آن باخبر شده اید ، اکنون بجای اینکه به سر و سینه ی خود بزنید ، بروید و بر دل و دینِ خود ، نوحه و عزاداری کنید . رهایی شهیدان کربلا از زندانِ طبیعت ، موجبِ شادی و سُرور است نه اندوه و ماتم .
👈برای مشاهده ی ( سند 1 / سند 2 / سند 3 ) کلیک کنید . 👉علامه محمد تقی جعفری در جلد 13 شرح مثنوی خود ، نظر مولوی را مورد نقد قرار داده و می فرماید :
مولوی ، دو موضوعِ فرد و اجتماع را ، در اين داستان به هم مخلوط نموده و به نتيجه نادرستی رسيده است . و نتیجه ی اینکه می گوید ، مردانِ الهی با کُشته شدن ، به ديدار خدا نائل می شوند ، پس جای شادی است ، نه جای گريه ، اين است که لابُد قاتلینِ مردانِ الهی ، خدمتِ بزرگی به آنان انجام میدهند ، زیرا قفسِ آنان را شکسته و مرغِ روحشان را به عالمِ ملکوت به پرواز در میآورند .
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉آخرین فرازِ سخن علامه جعفری ، اشاره به نگاه جبرگرایانه ی مولوی دارد ، زیرا وی ، ابنِ مُلجم را نیز تبرعه نموده و از قول علی (ع) به او می گوید : من تو را شفاعت خواهم کرد ، زیرا تو آلتِ حق هستی و از بابِ ( اَلْمأمُورُ مَعذور ) ، هیچ گناه و سرزنشی نخواهی داشت .
هیچ بُغضی نیست در جانم ز تو
زانک این را من نمی دانم ز تو
آلتِ حقی تو ، فاعل ، دستِ حق
چون زنم بر آلتِ حق ، طَعن و دَق
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉 مولوی در جای دیگر نیز ، رفتنِ به کربلا را اقدامی کورانه و گستاخانه می داند که نتیجه ی آن به دامِ بلا گرفتار شدن بود :
هین مدو گستاخ در دشتِ بلا
هین مران کورانه اندر کربلا
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉مریدانِ مولوی نیز تحت تأثیر انحرافاتِ او ، عاشورا را روز جشن و سرور می دانند نه عزا و ماتم . بعنوان نمونه : مرحوم علامه حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد می گوید : آقای سید هاشم حدّاد ( که از مشایخ عرفان است ) در ایام عاشورا ، سراسر غرقِ ابتهاج و مسرت بود و می فرمود : چقدر مردم غافلند که برای اين شهيدِ جانباخته غصه میخورند و ماتم و اندوه بپا می دارند ، (عاشورا ) تحقيقاً روزِ شادی و مَسرّتِ اهل بيت (ع) است .
سپس علامه طهرانی در توجیه سخنانِ آقای سید هاشم حدّاد می گوید : آنچه را که مرحوم حدّاد فرمودهاند، حالات شخصی خود ایشان در آن أوان بوده است که از عوالم کثرات عبور نموده و به فنای مطلق فی الله رسیده بود . سایر افرادِ مردم كه در عالمِ كثرات گرفتارند و از حجابِ نَفْس ،بیرون نيامدهاند، حتماً بايد گريه و عزادارى و سينه زنى و نوحه خوانى كنند تا بدين طريق بتوانند راه را طىّ كنند و بدان مقصد عالى نائل آيند.
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
توجیه مِن عندی علامه طهرانی بسیار عجیب بوده و گویا وی به تالی فاسد آن توجه نداشته ، زیرا ایشان قائل است تنها کسانی مانند آقای حداد که به ادعای وی به مقام فنای مطلق رسیده اند ، مُجاز هستند در روز عاشورا به شادی و سرور به پردازند ، اما سایر مردم در مقابل آقای حداد و امثال ایشان ، بعنوان عوام الناس تلقی می گردند که برای رسیدن به درجات آقای حداد و رهایی از گرفتاری عالم کثرات و حجاب نفس باید در عاشورا گریه و عزاداری نمایند .
با توجیه فوق ، گریه های پیامبر (ص) امیرالمومنین (ع) ، امام سجاد (ع) ، زینب کبری ( س ) و امام زمان (عج ) را برای امام حسین علیه السلام ، چگونه می توان توجیه کرد ؟ آیا مطابق استدلال علامه طهرانی ، این حضرات بخاطر رهایی خود از حجاب نفس و رسیدن به مقام امثال آقای حداد ( فنای مطلق فی الله ) برای امام حسین (ع) می گریستند ؟( معاذالله ) مهدی طیب در کتاب مصباح الهُدی نوشته ، حاج هادی ابهری در مراسم عزاداری امام حسین (ع) ، وقتی که همه گریه می کردند و او مست می شد ، بخودش می گفت ، چرا گریه می کنی ؟ گریه کارِ زن هاست ، بعد دستمال ابریشمی یزدی اش را از جیب درمی آورد و در حالی که همه به شدت گریه می کردند ، بلند می شد و خودش می رقصید .
👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉اخیراً یکی از مریدانِ مولوی ، با برداشتی غریب و عامیانه از حدیث( یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا ) اعلام نموده است که چون امام حسین (ع) در شبِ عاشورا نسبت به شهادت عزا ،ابتهاج داشتند و بعد از شهادت هم به فوز و سُرورِ ابدی رسیدند، بنابراین باید در روز عاشورا به شادی و سرور پرداخت ، نه عزاداری
در حالیکه منظور از حدیثِ مذکور این است که در بحث عاشورا ، می بایست معیارِ ما ، سیره ی حضراتِ معصومین (ع) باشد که به تواتر معنوی و لفظی ، سیره ی این اعاظم ، حزن و اندوه و گریه و ماتم بوده نه شادی و سُرور ، و هرگز این چنین نبوده که به عَوامُ النّاس دستور عزاداری داده و خود و اصحابِ خاصشان ، غرق شادی و سُرور شوند .
طبق اخبارِ صحیحِ وارده از طریقِ اهل سنت ، پیامبر (ص) با شنیدن خبر شهادت امام حسین (ع) از فرشته ی وحی ، گریه فرمود و زهرای مرضیه (س) نیز هر جمعه به مَزارِ حمزه (ع) رفته و بُکاء و زاری داشته اند .
👈برای مشاهده ( سند 1 / سند 2 ) کلیک کنید . 👉همچنین حضرت فاطمه (س) برای رحلتِ (شهادتِ) پیامبر (ص) آنقدر گریه می کرد که مردم مدینه ، شاکی شدند و امام سجاد (ع) نیز بیش از بیست سال ، برای پدر بزرگوارش گریه می کرد ، امام زمان (عج) نیز در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین (ع) می فرمایند :
فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِینَّ عَلَیكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَیك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِیابِ
یعنی : صبح و شام بر تو مویه میكنم، و به جای اشك برای تو خون گریه میكنم، ازروی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائی كه بر تو وارد شد، تا جائی كه از بزرگی مصیبت و شدّتِ اندوه و ماتم ، جان سپارم .
👈برای مشاهده ( سند 1 / سند 2 / سند 3 / سند 4 / سند 5 ) کلیک کنید .👉
مقاله مرتبط : ( پارادوکس مولانا ، مهمترین دست مایه رسوایی او )
👈برای مشاهده مقاله مرتبط ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
برگرفته از دروس نقد تصوف سید رضا نوعی ( حکیم )