دلقِ آلوده و چرکینِ صوفی
برهان الدین محقق تِرمِذی اولین استادِ مولانا است که تا آخر عمرش به حمام نرفت و هیچ گاه لباس هایش را نیز نشُست
.
شرح ماجرا از رساله معتبر سپهسالار ( ص 120) اینگونه است که :
روزی صاحب اصفهانى كه از جمله وزرا و فضلاى روم و مريد ايشان بود ؛ از برهان الدين ترمذى میخواهد تا اجازه دهد لباس های کثیفش را بشوید .
ترمذی میگوید : اگر باز چرک شود چه ؟
صاحب اصفهانی میگوید : البته باز آن ها را خواهم شُست .
ترمذی بعد از چند بار تکرارِ این سئوال و جواب ، با ناراحتی و عصبانیت میگوید :
ای فضول ، ما بهرِ شستنِ لباس هایمان به این دنیا نیامدهایم . 😄
و ترمذی تا آخر عمر به همان شکل ماند . ( یعنی نه حمام رفت و نه لباس هایش را شستشو کرد ) .
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره : حماقتِ این صوفی و استدلال عجیبِ او برای نشُستنِ لباس و نرفتن به حمام ، انسان را شگفت زده می کند .
دو سه مثقال خریّت ز خران چیزی نیست
صوفی احمقِ این شهر ، دو خروار خر است
عجیب تر از آن ، توصیف های اغراق آمیز مریدانش از او است :
1- افلاکی در کتاب ( مناقب العارفین ج 1 ص 80 ) می گوید :
ترمذی بیش از بیست مرتبه مولانا را به بالای عرشِ خداوند برده است .
2 - سلطان ولد فرزند ارشد مولوی در کتاب ( ولد نامه ص 165 ) درباره عظمتِ شأن و مرتبه ترمذی می گوید :
کاملان و قُطبانِ اولین و آخرین محتاجِ عنایت او بودند .
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
3 - مولانا نیز اولین استاد و مُرادِ خویش جنابِ مستطاب برهان الدین ترمذی را در مثنوی ( دفتر دوم ، بخش 26 ) به نور تشبیه نموده :
پخته گرد و از تغیّر دور شو
رو چو برهانِ محقق ، نور شو
چون ز خود رَستی ، همه برهان شدی
چونکه بنده نیست شد ، سلطان شدی
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
فریدالدین عطار نیشابوری در توصیف منصور حلاج در کتاب ( تذکره الاولیاء ص 117 ) می گوید :
حلاج ، دلقی داشت که بیست سال آن را از تنش بیرون نکرده بود ، روزی به ستم ( به زور ) آن را از تنش بیرون کردند 😩 ، ( مشاهده کردند ) گزنده ی بسیار ( کَک و شپش ) در آن افتاده بود ، یکی از آن ها را وزن کردند ، نیم دانگ وزن داشت . 😳
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره : دَلق به معنی لباس کهنه و مُندرس می باشد .
خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندانِ بیسامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقتِ قبای مِی فروشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
حماقت های مُشتی دلق پوشان
دکتر محمد جواد مشکور در کتاب فرهنگ فرق اسلامی ( ص 125) می گوید :
مردی صوفی به نام منیر که در سنه ( 545 هـ ) می زیسته ، غایطِ شیخِ خود را می خورده و می گفته : آن پاک است .😳😩
👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره :
الف ) غایط یعنی مدفوعِ انسان .
ب ) این مسائل فقط مربوط به گذشته نبوده ، بلکه متأسفانه در دوره ی معاصر نیز چنین دیدگاهِ چِندِش آوری کم و بیش بینِ صوفیه و دراویش رواج دارد ، بعنوان نمونه :
یکی از اقطابِ متصوفه معاصر ( که به دلایلی از بردن نام ایشان معذوریم ) خطاب به استادش می گوید :
👈 ( اگر این لیوان پر از خون باشد و شما بفرمایید که آن را بخورم ، بی تأمل و بی درنگ خواهم نوشید ) . 🍷🩸😳
از مطالب مطروحه فوق به راحتی می توان سیمای انسان کاملی که صوفیه و دراویش با آب و تاب و طَمطَراق از آن دَم می زنند را در ذهن خود تصور کرده و آن را با سیمای انسانِ متعالی از نظر قرآن و سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) مقایسه نمود .
دراین جا به عنوانِ حُسنِ خِتام ، سخن خود را با ذکر چند حدیث مرتبط با موضوع بحث ، پایان می دهیم :
1 ) - رسول اکرم (ص) می فرمایند : مَنِ اِتَّخَذَ ثَوْباً فَلْيُنَظِّفْهُ . ( هركس لباس مىخرد بايد آن را تميز نگه دارد )
2 ) - همچنین از امیرالمومنین (ع) می فرمایند : اَلنَّظِيفُ مِنَ اَلثِّيَابِ يُذْهِبُ اَلْهَمَّ وَ اَلْحَزَنَ ( لباس تمیز غم و اندوه را از بین می برد )
3 ) - امام صادق (ع) فرمودند : إِنَّ اَللَّهَ (تَعَالَى) يُحِبُّ اَلْجَمَالَ وَ اَلتَّجْمِيلَ، وَ يَكْرَهُ اَلْبُؤْسَ وَ اَلتَّبَاؤُسَ، فَإِنَّ اَللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ يَرَى عَلَيْهِ أَثَرَهَا. قِيلَ: وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ: يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ، وَ يُطَيِّبُ رِيحَهُ، وَ يُجَصِّصُ دَارَهُ، وَ يَكْنُسُ أَفْنِيَتَهُ
( همانا خداوند متعال ، زيبايى و زينت را دوست دارد و فقر و فقر نمايى را ناخوش دارد . آنگاه كه خداوند بر بندهاى نعمتى مىدهد دوست دارد كه اثر آن نعمت را بر او ببيند . عرضه داشتند : چگونه اثر آن را آشكار كند. امام علیه السلام فرمود : لباسش را تميز كند و خود را خوشبو سازد و خانهاش را گچكارى نموده و آن را جارو نماید )
4 ) - امام رضا (ع) می فرماید : مِنْ أَخْلاَقِ اَلْأَنْبِيَاءِ اَلتَّنَظُّفُ ( از اخلاق پیامبران ، پاکیزگی است )
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
نقدِ صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجبِ آتش باشد
برگرفته از دروس نقد تصوف سید رضا نوعی ( حکیم )