*****
*****
راهی به پیش دارم و مستانه می روم
دیوانه ام ، بدیدنِ دیوانه می روم
یک شـعله آتشم ، بگریزید از بَرَم
آسیمه سر ، بخلوتِ جـانانه می روم
هستی کز آن گریخته بودم بِدام خویش
افکندم آنچنان ، که پیِ دانه می روم
عشقِ مرا ببین که ببوی شـکوفه ای
هر گوشه با شتاب ، چو پروانه می روم
لافِ وفا نمیزنم ، اما براهِ عشق
چون عارفان دلشده ، رندانه می روم
وقتی که زنده ام ، ز من ای دوست رو مپوش
وقتِ دگر چو آید ، از این خـانه می روم
تنها بیا و حالِ مرا مختصر بپرس
تا بنگری چگونه غریبانه می روم
درویشم و بکوی تو چادر زدم ز شوق
یا از درت بخشــم بران ، یا نمی روم
یا بشکن این قرارِ محبت میـانِ ما
یا لابلای زلفِ تو چون شانه می روم
*****
*****