🕌 (( فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً )) 🔥
🙏(( اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلًا وَ فَرَجاً قَرِيباً وَ قَوْلًا صَادِقاً وَ أَجْراً عَظِيماً ))
🌺صبرِ جَمیلِ زینب ، صبری است بی نهایت
😘«گر نکتهدان عشقی، بشنو تو این حکایت»
👑رأسِ پدر رقیّه، بر کف گرفت و گفتا :
🍁«با یارِ دلنوازم، شُکری است با شکایت»
⛺️در این خرابهی شوم، دادند منزلِ ما
👣«گویا ولیشناسان، رفتند از این ولایت»
🌚شهری است پُر تلاطم، شب تیره، خَصم غَدّار
🌙«از گوشهای برون آی، ای کوکبِ هدایت!»
🐪همراهِ ما اسیران، جانا ، اگر بیائی
🗡«سَرها بُریده بینی، بیجُرم و بیجنایت»
😔از دورهی اسارت، پُرسی ز من ، چه گویم ؟
🌋«کش صد هزار منزل، بیش است در بِدایت»
🌄ما را به کوخ منزل ، دادی ، یزید را کاخ🏛
❣️«جانا روا نباشد، خونریز را حمایت»
🏇جان پدر، به همراه، این جسم خسته را بَر
🍁«جور از حبیب خوشتر ، کز مدّعی رعایت»
😔جان پدر ، به جانت ، کز عُمرِ خویش سِیرم
🌧«یک ساعتم بگُنجان، در سایهی عنایت»
🔥در راه کوفه و شام ، با ما چِه ها نکردند
... «زنهار از این بیابان ، وین راهِ بینهایت »
✅ اگر زینب نبود, عاقبت حادثه عاشورا چه می شد؟ این حادثه چگونه به حماسه مبدل می گشت؟ آیا در فرایند داستان کربلا ، از نیم روز عاشورا به بعد, صدایی رساتر از صدای زینب ( س ) و فریادی افشاگرانه تر از فریاد او بود ...
✍🏼 اعتراف دشمن :
🗞عمروبن سعدالاشراق, والی مدینه در زمان حکومت یزید, پس از بازگشت کاروان اُسرا به مدینه ، به یزید چنین نوشت:
📝«همانا که وجودِ زینب (س) در میانِ مردم مدینه ، اذهان را می آشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقامِ خونِ حسین (ع) را بگیرد».
🐪...کربلا در نینوا ، می ماند ، اگر زینب نبود 🕌