(( ناقوسِ عشق ))
(( اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الاِمامَ الرَّئوف،یا علی بن موسی الرضا ))
ای راهبِ کلیسا ، دیگر مَزن به ناقوس
خاموش کُن صدا را ، نَقّاره می زند طوس
آیا مَسیحِ ایران ،کم داده مُرده را جان ؟
جانی دوباره بردار ، با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش ، از روی زائرینش
گردِ سفر بگیرند ، با بالِ نازِ طاووس
خورشیدِ آسمان ها ، در پیشِ گُنبدِ او
رنگی ندارد آری ، چیزی شَبیهِ فانوس
رؤیای ناتمامم ، یک لحظه در حرم بود
باقی عُمر ، اما ، افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا ، در آن حریمِ زیبا
زانو بزن به پای ، بیدارِ خُفته در طوس