*****
*****
برخيز طبيبا ، که دل آزرده ام امروز
بگذار مرا، کز غم او مرده ام امروز
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سيراب ؟ که پژمرده ام امروز
بگذار مرا تا که بصد درد بنالم
کز جور فلک تير جفا خورده ام امروز
اي قبله مقصود ، ز من روي مگردان
کز هر دو جهان رو بتو آورده ام امروز
*****
*****