استعمال حشیش توسط ابن عربی پدرِ عرفانِ نظری 💥
برهان الدین بِقاعی ( 809 ق ) که یکی از علمای بزرگ اهل سنت می باشد ، در کتاب ( مصرع التصوف ) ( ص ج 1 ص 182 ) از قول قاضی عضد الدین ایجی شافعی ( ۷۵۶ ق ) می گوید :
نقل عن القاضي عضد الدين تكفيرهم ، فإنه قال في وصفه لابن عربي : ( يحكى عنه أنه كان كذابا حشاشا كأوغاد الأوباش )
یعنی : قاضی عضد ایجی ، ابن عربی را تکفیر نموده و او را فردی کذّاب 👈و از اوباشی می داند که همواره حشیش استعمال می کرده .👉
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره :
(1) - ابن عربی تحت تاثیر خلسه ناشی از استعمال مواد افیونی و حشیش ، شیعه را بصورت بوزینه می بیند و نُه مرتبه به معراج رفته و در آنجا مقام امیرالمومنین (ع) را از ابوبکر و عُمَر پائین تر مشاهده نموده و کتاب فصوص الحکم را نیز در چنین فضایی از پیامبر (ص) تلقی کرده .
(2) - از چنین شخص نباید تعجب کرد که دوبار در کنار منقل ، خدا را خواب دیده که به او دستور می دهد مردم را نصیحت کند ، و البته جای شگفتی نیست که ذهن وهم آلود و بیمار او ، خدائی را ترسیم می نماید که خلقت را از روز جمعه آغاز و در روز شنبه پایان داده و روز یکشنبه ( معاذ الله ) یک پایش را روی پای دیگرش انداخته و استراحت می کند .
(3) - خدا در نگاه ابن عربی وقتی از ( هل من مَزید ) گفتنِ جهنم خسته می شود یک پایش را داخلِ جهنم می گذارد و آنگاه جهنم می گوید ، حالا بس است و علاوه بر این .
(4) - دو پای خدا که بر کرسی قرار دارد ، کارآیی های دیگری نیز از نظر محی الدین عربی دارد ، بعنوان مثال در ایام حج به همراه سایر حجاج هروله می کند و در روز قیامت وقتی که ساق پایش را به مردم نشان می دهد ، او را می شناسند و به سجد می افتند . 😳
(5) - موارد فوق بطور مستند در همین سایت مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .
👈بعنوان نمونه می توانید ( اینجا ) را کلیک کنید . 👉
البته هنگامی تعجب ما بیشتر می شود که علیرغم این همه انحرافات فکری و فضاحت های عملی ابن عربی ، امثال حجت الاسلام محمد حسن وکیلی در کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ص 15) می نویسد :
(( محی الدین حق بزرگی بر گردن عالمان شیعی دارد و فقط به برکت آراء و آثار او بود که توفیق معرفت اجمالی آیات و روایات معارفی شیعه فراهم شده است و همه علمای شیعه سر سفره او نشسته اند )) ⁉️ 😳
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
استعمال موارد مخدر همواره در بین تمام فرقه های دراویش و متصوفه ، رائج بوده و به عنوان یکی از آدابِ خانقاهی محسوب می گردد که ذیلاً به بررسی اجمالی آن می پردازیم :
الف ) علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان ( ج 5 ص 458 ) وضعیت فعلی تصوف را این چنین ترسیم نموده و می فرماید :
( لم يبق من التصوف إلا التكدي واستعمال الأفيون والبنج وهو الفناء )
یعنی : اکنون تصوف عبارت شده از بوقى و منتشایى و یک کیسه گدائى ، بعدا هم به اصطلاح خودشان براى اینکه فانى فى الله بشوند ، افیون و بنگ و چرس استعمال می کنند .
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
ب ) در گذشته نیز استعمال ( حشیش ) در بین فرقه مولویه رواج داشته ، بنحوی که شمس تبریزی در مقالات ( ج 1 ص 74 ) زبان به گلایه گشوده و می گوید :
یاران ما به سبزک ( حشیش ) گرم شوند . که آن خیالِ دیو است .
شمس در جای دیگر ( مقالات ج 2 ص 271) از آلوده گی فرزندان مولانا به حشیش و بنگ ابراز نگرانی کرده و می گوید :
باز بها ( بهاء الدین ولد ) گیاه خودن آغاز کرده ...
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره :
سبزک به معنای حشیش و گیاه خوردن نیز به معنای استعمال بنگ توسط فرزند مولانا می باشد . علاء الدین پسر کوچکتر مولانا از اوباش و افراد لاابالی بود که اتفاقا در سر به نیست کردنِ شمس تبریزی نقش اصلی را ایفاء نموده است .
ج ) مولانا برای بدست آوردن حالتِ خلسه ، به جای استعمالِ از حشیش ( سبزک ) و یا بنگ ، به یاران و مریدانِ خود سماع را توصیه می کند ( بر خلافِ ابن عربی که به سماع چندان روی خوشی نشان نمی دهد ) :
گفتا نشانه هست ولیکن تو خیره ای
کان کس که بنگ خورد، دهد مغز او دوار
ز اندیشه و خیال فرو روب سینه را
سبزک بنه ز دست و نظر کن به سبزه زار
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
تبصره :
گویا مریدان مولانا که مزّه نشئه گی حشیش و بنگ را تجربه کرده بودند ، علیرغم توصیه مراد خویش ، کماکان به رویه خود ادامه داده و حتی در توصیف ( بَنگ ) اشعارِ زیادی سرودند ، از جمله :
بنگی زدیم و سِرِّ اَنَاالْحَق شد آشکار
ما را به این گیاهِ ضعیف این گمان نبود
یکی از اقداماتی که از گذشته تا به حال در بینِ دراویش و متصوفه مرسوم است ، جوشاندنِ بنگ و حشیش در آبگوشت و توزیع این غذا در بینِ مریدان می باشد تا بتوانند افراد را تحتِ تأثیرِ مواد مخدر قرار داده ، به گونه ای که این افراد فکر کنند حالتی که به آنها دست میدهد در اثر تأثیراتِ معنوی حضور در خانقاه است .
این اعمال تا جایی به صورت علنی بوده است که یکی از اقطاب «حیرتعلیشاه نایینی» جانشینِ صفی علیشاه در نامهای به یکی از صوفیان از ارسالِ حشیش تشکر میکند.
غلامعلیشاه خاکسار در بسیاری از مجالس ، بساط تریاکش به پا بود و عکسهای او بر سر منقل نیز موجود است.
👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
ای خرقه پوش کَلِّ عَلَی الخَلقِ مَنقلی
ای پیشه ی تو ذِکرِ ( دَمِت گرم ، یا علی )
عرفانِ توست ، عرفانِ صلح کُل ، عرفانِ تنبلی
عرفانِ شکّ و جبر ، عرفان مَنقلی
عرفان بباف و دم بزن از (وحدتِ وجود)
از کشف بی شهود ، از (بود) و از (نبود)
همراهِ چَرس و بنگ ، تا ابر ، کُن صعود
پرواز کن به عرش ، بالا برو چو ( دود )
توصیه اکید ما به طالبانِ عرفان ( خصوصاً جوانان ) این است :
برای آنکه به دام تصوف و یا عرفان های نوظهور نیفتند ، صرفاً معارف را از سرچشمه زلال آن یعنی قرآن و مکتب اهل بیت (ع) و منابع معتبر شیعه مانند : ( توحید صدوق ، نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه و ... ) تحصیل نموده و هر سئوالی در این زمینه داشتند به علماء و فقهای عظام شیعه مراجعه نمایند .
حذر از صوفیانِ شهر و دیار
همه نامردم اند و مردمخوار
هر چه دادی به دستشان خوردند
هر چه آمد ز دستشان کردند
پای منقل ز نشئه ی تریاک
با توّهم روند تا افلاک
رهزنِ دین و دامِ شیطانند
دشمنِ اهل بیت و قرآنند
برگرفته از دروسِ نقد تصوف سید رضا نوعی ( حکیم )