loading...

پیام شیعه | Shia

متفاوت ترین سایت مذهبی

نقد کتاب محی الدین عربی شیعه خالص

سید رضا نوعی پنجشنبه 30 مرداد 1399 تعداد بازدید : 3963 نظرات ( 0 )

🔴 واکاوی و نقد رویکرد ابن عربی به واقعه غدیر و تجلیل او از متوکل 🔥

✍️حجت الاسلام محمد حسن وکیلی در کتاب (محی الدین عربی شیعه خالص) ( ص 209 الی 211 ) مدعی شده که ابن عربی در ابتدای کتاب فتوحات مکیه ( ج 1 ص 37 الشهادة الثانیه ) به واقعه غدیر اشاره کرده و همین موضوع ، دلیل قاطعی بر تشیع او می باشد . ⁉️😳

عین عبارت ابن عربی که مورد استناد آقای وکیلی قرار گرفته این است :

( ذلك سيدنا محمد صلى اللّٰه عليه و سلم الذي أرسله إلى جميع الناس كافة بَشِيراً وَ نَذِيراً و دٰاعِياً إِلَى اللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِيراً فبلغ صلى اللّٰه عليه و سلم ما أنزل من ربه إليه و أدى أمانته و نصح أمته و وقف في حجة وداعه على كل من حضر من أتباعه فخطب و ذكر و خوف و حذر و بشر و أنذر و وعد و أوعد و أمطر و أرعد و ما خص بذلك التذكير أحدا من أحد عن إذن الواحد الصمد ثم قال ألا هل بلغت فقالوا بلغت يا رسول اللّٰه فقال صلى اللّٰه عليه و سلم اللهم اشهد ) .

ترجمه عبارت فوق توسط آقای وکیلی :

«همانطور که شما را بر توحید شاهد گرفتم، شما را شاهد می گیرم بر ایمان به کسی که خداوند او را برگزید، پیامبری که خدا او را بشیر و نذیر قرار داده و به سوی تمام مردم فرستاد و دعو ت کنند ه ای به سوی خدا با إذن او و سراج منیر. و پیامبر نیز هر چه را از سوی خداوند نازل شده بود، ابلاغ کرد و امانت را به مردم رساند و برای امت خیرخواهی نمود. و پیامبر همان پیامبری است که در حجةالوداع ایستاد بر تمام کسانی که از پیروانش بودند و برای ایشان خطبه خواند و به مردم تذکر داد و ایشان را بیم داد و بشارت داد و باران بارید و رعد زد ( کنایه از اینکه در آن هم بشارت و هم تخفیف بود ) هیچ کسی را نیز استثناء ننمود ، با اذن الهی و بعد به مردم گفت : آیا من به شما رساندم ؟ گفتند : بلی رساندید یا رسو ل الله »

نتیجه ای که آقای وکیلی از سخنان ابن عربی گرفته :

« سخن ایشان (محی الدین عربی ) صریحاً اشاره به واقعۀ غدیر خم در حجةالوداع دارد که با همین عبارت : « ألا هل بلغت ؟ و قالوا : بلغت یا رسو ل الله » ، نقل شده است . شهادت ایشان بی شک دربردارندۀ پیامی شیعی است ، زیرا در فضای اهل سنّت در حجةالوداع هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است ، این عبارات ، آشکارا بر اساس زبان تقیه ای است که بنا بر گفتۀ قاضی نورالله شوشتری ، رمز شیعی بودن است . » 

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

همواره در طول تاریخ کسانی بوده اند که به دلایلی ، میلِ وافر به شیعه تراشی داشته اند ، آقای وکیلی نیز از جمله همین اشخاص می باشد که تاکنون در راستای تحقق مبانی مزبور ، چهارگام اساسی برداشته است :

1- معرفی نمودن اقطاب صوفیه بعنوان شیعه خالص که کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ) ، به این موضوع اختصاص دارد .

 2- معرفی نمودن برخی از علمای بزرگ شیعه بعنوان صوفی ، که در کتاب شهید عارف به این موضوع پرداخته است .

3- تشکیک در احادیث مذمت صوفیه که کتاب تطهیر الشریعه ایشان بر این اساس تالیف شده است .

4 - اختصاص نداشتنِ آل در صلوات ، به امامانِ معصوم علیهم السلام و تعمیم معنا و مصداق آلِ محمد به اولیاء و مُخلصین « یعنی بزرگان عرفان »که برای تبیین این موضوع کتاب ریسمان محبت را تالیف نموده است .

✔️ نگارنده به درخواست برخی از ارادتمندان اهل بیت (ع) و به منظور تنویر اذهان ، تاکنون در قالب مقالات ذیل به واکاوی ، نقد و بررسی مبانی فکری آقای وکیلی اقدام نموده ام .

👈 برای مطالعه برخی از این مقالات ( اینجا ) ، ( اینجا ) ، ( اینجا ) ، ( اینجا ) ، ( اینجا
) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید .👉

✔️ در مقاله حاضر نیز ادعای نامبرده درباره رویکرد ابن عربی به واقعه غدیر و نیز نظر او درباره متوکل ، نقد و به چالش کشیده شده است .

🔴 نقد و بررسی ادعای آقای وکیلی در رویکرد محی الدین عربی به واقعه غدیر خم :

1) - تصریح به حدیث غدیر و صرفاً روایت نمودن آن را هرگز نمی توان دلیلی بر شیعه بودن ابن عربی یا هر شخص دیگری دانست ، تا چه رسد به اینکه محی الدین عربی در هیچکدام از تالیفات عدیده ی خود حتی اشاره ای هم به اسم غدیر یا عبارت ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) ننموده است .

2) - آقای وکیلی به مخاطب اینگونه القاء می کند که عبارت ( ألا هل بلغت ؟ و قالوا : بلغت یا رسو ل الله ) مربوط به خطبه غدیریه می باشد در صورتیکه به اذعان شیعه و سنی ( که به برخی از آنها ذیلا اشاره می گردد ) ، رسول اکرم (ص) عبارت مزبور را بجز خطبه غدیریه ، در خطبه ی معروفی که در حجة الوداع و در ایام تشریق ایراد فرموده نیز بطور مکرر بیان داشته ، بنابر این جمله مزبور به تنهایی نمی تواند دال بر خطبه غدیریه باشد .

الف ) برخی از منابع اهل سنت که خطبه پیامبر (ص) را در حجة الوداع ( و در ایام تشریق ) روایت کرده اند عبارتند از :

( العقد الفريد نویسنده : ابن عبد ربه الأندلسي    جلد : 4  صفحه : 149 ) ( سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد نویسنده : الصالحي الشامي    جلد : 8  صفحه : 482) (  مسند أحمد مخرجا نویسنده : أحمد بن حنبل    جلد : 34  صفحه : 299 ) (  شرح رياض الصالحين نویسنده : ابن عثيمين    جلد : 2  صفحه : 519) (  الطبقات الكبرى  نویسنده : ابن سعد    جلد : 7  صفحه : 37 )( تفسير العثيمين: الفاتحة والبقرة نویسنده : ابن عثيمين    جلد : 2  صفحه : 116) ( البداية والنهاية - ط هجر نویسنده : ابن كثير    جلد : 7  صفحه : 651) ( مجمع الزوائد ومنبع الفوائد نویسنده : الهيثمي، نور الدين    جلد : 3  صفحه : 266) ( صحيح البخاري نویسنده : البخاري    جلد : 2  صفحه : 176)
 
👈برای مشاهده ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) ، ( سند 3 ) ، ( سند 4 ) ، ( سند 5 ) ، ( سند 6 ) ، ( سند 7 ) ، ( سند 8 ) و ( سند 9 ) ، کلیک کنید . 👉

تبصره : ایام تشریق به سه روز ( یازدهم ، دوازدهم و سیزدهم ماه ذی الحجه ) اطلاق می شود . در روایات وارده ، تعابیر ذیل بکار رفته ، مانند :

 (خَطَبَ النَّاسَ يَوْمَ عَرَفَةَ ) ( خَطَبَ النَّاسَ يَوْمَ التَّرویه) ( خَطَبَ النَّاسَ يَوْمَ النَّحْر ) ((خَطَبَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي وَسَطِ أَيَّامِ التَّشْرِيق ) ( خَطَبَ  النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الحادي عشر من ذي الحجة وسببها أنه- صلى الله عليه وسلّم- أنزلت عليه سورة النصر في هذا اليوم، فعرف أنه الوداع، فأمر براحلته القصواء فرحلت له، فوقف للناس بالعقبة، فاجتمع إليه الناس فقال ... ) وارد شده و 👈در همه این روایات ، بلا استثناء عبارت :  ( ألا هل بلغت ؟ و قالوا : بلغت یا رسو ل الله ) بطور مکرر بین پیامبر (ص) و حاضران رد و بدل شده است . 👉

ب ) برخی از منابع شیعه که خطبه پیامبر (ص) در حجة الوداع ( در ایام تشریق ) را نقل کرده اند عبارتند از :

( أعيان الشيعة نویسنده : الأمين، السيد محسن    جلد : 1  صفحه : 294 ) (  الصحيح من سيرة النبي الأعظم صلّى الله عليه وآله نویسنده : العاملي، السيد جعفر مرتضى    جلد : 31  صفحه : 90) ( رسائل ومقالات نویسنده : السبحاني، الشيخ جعفر    جلد : 7  صفحه : 214 )

✔️ در این روایات نیز تعبیر (خطبته صلى الله عليه وآله بمنى يوم النحر، أو أوسط أيّام التشريق ) و جمله :  ( ألا هل بلغت ؟ و قالوا : بلغت یا رسو ل الله ) بطور مکرر ذکر گردیده است .

👈 برای مشاهده ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) و ( سند 3 ) کلیک کنید . 👉

ج ) - ابن عربی پس از عباراتی که آقای وکیلی از قول وی نقل کرده ، در اواخر الشهادة الثانیه می گوید :

( فهذه عقيدة العوام من أهل الإسلام أهل التقليد و أهل النظر ملخصة مختصرة )

یعنی : ( آنچه تاکنون گفتم عقیده اهل اسلام که اهل تقلید و نظر هستند می باشد که بصورت خلاصه و مختصر بیان نمودم )

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️بنابر این اقتضای روشمند در تحقیقِ منطقی بحث آن است که تفصیل مطالبی را که مولف در مقدمه ی کتاب بطور ایجاز و خلاصه بیان می دارد را در متن همان کتاب جستجو کنیم ، فلذا آقای وکیلی اگر به خود اندکی زحمت می داد و همین مجلد یکم فتوحات را کمی تورق می نمود به منظور ابن عربی از خطبه پیامبر (ص) در حجة الوداع پی می برد . توضیح اینکه :

ابن عربی در فتوحات مکیه ( ج 1 ص 688 و 689 ) بابی را تحت عنوان ( حدیث حجة الوداع ) گشوده و در آنجا تصریح نموده که منظور وی خطبه پیامبر (ص) در روز عرفه می باشد :

( ... فسار رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و سلم و لا تشك قريش إلا أنه واقف عند المشعر الحرام كما كانت قريش تصنع في الجاهلية فأجاز رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و سلم حتى أتى عرفة فوجد القبة قد ضربت له بنمرة فنزل بها حتى إذا زاغت الشمس أمر بالقصوى فرحلت له فأتى بطن الوادي فخطب الناس فقال ....  قد تركت فيكم ما لن تضلوا بعده إن اعتصمتم به كتاب اللّٰه و أنتم أعني فما أنتم قائلون قالوا نشهد إنك قد بلغت و أديت و نصحت فقال بإصبعه السبابة يرفعها إلى السماء ثم ينكبها إلى الناس اللهم اشهد اللهم اشهد ثلاث مرات ... )

✔️محی الدین عربی در عبارات فوق تصریح نموده که پیامبر (ص) در روز عرفه ، به ایراد خطبه مبادرت فرموده و مردم نیز در پایان می گویند : ( قالوا نشهد إنك قد بلغت و أديت و نصحت ) یعنی شهادت می دهیم که تو رسالتت را بطور کامل ابلاغ و امانتی که بر دوش داشتی ادا کردی و بخوبی نصیحت و خیر خواهی خود را نسبت به ما انجام دادی و پیامبر ( ص) نیز پس از این اقرار مردم ، دستان مبارکش را به آسمان بلند کرده و سه مرتبه می فرماید : خداوندا تو شاهد باش .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


✔️با توضیحات فوق ، بخوبی روشن گردید که 👈منظور ابن عربی از خطبه پیامبر (ص) در حجة الوداع ، خطبه ایشان در روز عرفه ( ایام تشریق ) می باشد 👉 ،

حال آنکه آقای وکیلی متأسفانه از ابهامی که در کلام محی الدین عربی در الشهادة الثانیه وجود دارد استفاده کرده و سخن ابن عربی را مصادره به مطلوب نموده است .

✔️ابن عربی ، در هیچکدام از تالیفاتش به واقعه غدیر اشاره نکرده و بدیهی است اگر حدیث غدیر را هم نقل می کرد ، صرفاً بخاطر نقل حدیث غدیر به هیچ عنوان نمی توان به شیعه بودنش استدلال نمود مگر آنکه با استناد به سخنان او ، ثابت کنیم که نوع نگاه و تحلیل وی از واقعه غدیر ، مطابق با اعتقاد مکتب تشیع می باشد که چنین موضوعی از سخنان ابن عربی که مورد استناد آقای وکیلی قرار گرفته ، به هیچ نحو استنباط نمی گردد .

3 ) - آقای وکیلی می گوید : ( در فضای اهل سنت در حجة الوداع هیچ اتفاق خاصی رخ نداده ) ⁉️😳

اتفاقاً روایاتِ اهل سنت پیرامون وقایع حجة الوداع ، بیشترین تطابق را با روایات شیعه دارد ، نزول آیه ( الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ) ، نزول آیه تبلیغ ( یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ...) ، نزول سوره نصر که منشاء خطبه پیامبر(ص) در ایام تشریق و سپس در غدیر گردید و خصوصاً حدیث غدیر که اهل سنت آن را از شیعه بیشتر گزارش نموده اند . ( در ادامه  مقاله مستندات لازم در مورد هر کدام از موارد فوق را از کتاب تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ارائه خواهیم کرد ) .

✔️ معلوم نیست جناب وکیلی بر اساس چه مبانی و مستنداتی ، چنین ادعایی را مطرح نموده ⁉️البته ما این سخن ایشان را به حساب طغیان قلم و یا سهو القلم می گذاریم .


4 ) آقای وکیلی تصریح می کند که : (( قضیۀ غدیر در نگاه اهل سنّت به معنای ابراز دوستی رسول خدا (ص) با امیرالمومنین (ع) می باشد . ))

جناب وکیلی با سخن فوق ، بطور غیر مستقیم به مخاطب القاء می کند که نگاه ابن عربی به حدیث غدیر ، برخلاف نگاه قاطبه اهل سنت و منطبق با اعتقاد شیعه می باشد . حال آنکه معلوم نیست که ایشان از این عبارت ابن عربی که گفته : پیامبر (ص) در حجة الوداع بشارت داد و ترساند و سپس فرموده ( ألا هل بلغت ؟ و قالوا : بلغت یا رسو ل الله ) ، چگونه به شیعه بودن ابن عربی آنهم از نوع خالصش ، پی برده است .⁉️😳


5 ) برخلاف ادعای آقای وکیلی ، برداشت علمای اهل سنت از کلمه ( مولا ) در عبارت ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) فقط ( محبت و دوستی ) نیست ، بلکه همواره علمای بزرگی از اهل سنت بوده و هستند که کلمه مولا را به معنی ( التولية و هي الاستخلاف ) ، ( الانقیاد له والرجوع إلیه ) و (  وصیّه و قائما مقام نفسه ) نیز می دانند ، بعنوان نمونه :

الف ) محمد بن یوسف گنجی شافعی که از علمای اهل سنت می باشد و اتفاقاً معاصر ابن عربی بوده و با او در دمشق که آقای وکیلی آنجا را  تعصب آمیز توصیف می کند ، می زیسته ، درباره معنی عبارت ( مولا ) در حدیث غدیر در کتاب کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (ع) ( ج 1 ص 167 ) می گوید :

( لکن حديث غدير خم دليل على التولية و هي الاستخلاف، و هذا الحديث اعني حديث غدير خم ناسخ لأنه كان في آخر عمره صلى اللّه عليه و آله‌ )

 حدیث غدیر خم دلالت برتولیت دارد که همان استخلاف (به خلافت برگزیدن) می‌باشد. و این حدیث یعنی حدیث غدیر خم ناسخ  احادیث دیگر است چون این اتّفاق در آخر عمر آن حضرت روی داده است.

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

این عالم بزرگ اهل سنت ، در کتاب دیگرش به نام ( البیان) ، بابی را تحت عنوان « فی الدلالة علی 👈کون المهدی(ع) حیا باقیا 👉مذ غيبته الى الآن‌ » گشوده و در آنجا می گوید :

( و لا امتناع في بقائه بدليل بقاء عيسى و الياس و الخضر و  هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة و نهایتاً فرموده : و ها أنا ابين بقاء كل واحد منهم، فلا يسمع بعد هذا لعاقل إنكار جواز بقاء المهدي ) .

یعنی: ایشان امام زمان (عج) را امام حیّ باقی می داند و با استناد به دلایل قرآن و سنت مبنی بر حیات عیسی ، الیاس و خضر ( علیهم السلام ) آنرا اثبات می نماید . و در فصول دیگر کتاب مزبور نیز به استناد آیات و روایات متواتر ، به موضوع قیام ایشان پرداخته است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️گنجی شافعی در همان مکان و زمانی که ابن عربی در آن می زیسته یعنی دمشق ، کتاب کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب را تالیف نموده و برداشت خود را از حدیث غدیر اینگونه به زبان آورده و امام زمان (عج) را نیز امام حیّ قائم می داند و طول عمر ایشان را نیز با ادله عقلی و نقلی ثابت نموده است .

حال آنکه آقای وکیلی به مخاطب القاء می کند که در زمان ابن عربی آنقدر خفقان و فضای تقیه حاکم بوده که محی الدین عربی حتی نمی توانسته صراحتاً اسم ( غدیر ) را  هم به زبان بیاورد ⁉️


ب ) امیر صنعانی ( عالم سلفی و طرفدار سرسخت محمد بن عبدالوهاب ) در کتاب التنویر شرح الجامع الصغیر ( ج 7 ص 337) در شرح حدیث ( علي بن أبي طالب مولى من كنت مولاه ) می گوید :

( ظاهره أن المراد أن ما ثبت لي من الولاية فهو لعلي إلا ما خصه لاختصاص النبوة )
 
یعنی : ( بر اساس ظاهر حدیث مقصود آن است که آن چه از مقام و مرتبه ی ولایت که برای پیامبر (ص) ثابت شده برای علی (ع) نیز برقرار است مگر آن چه که مختص به نبوت باشد. )

✔️صنعانی در همان کتاب التنویر ( ج 10 ص 387) در شرح حدیث ( من كنت وليه فعلي وليه ) می گوید :

(من كنت وليه) أولى به {النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ} [الأحزاب: 6]، (فعلي) بن أبي طالب (وليه) أولى به في نفسه و رُتَب هذه الولاية لا تنحصر فإنه يجب له من الحقوق على المسلمين أمورٌ كثيرة لما في هذا الحديث والأول من إيجاب موالاته والانقياد له والرجوع إليه .

یعنی : (من کنت ولیه) یعنی هر آن کس که من نسبت به او سزاوارتر و اولی هستم همانطور که در قرآن کریم آمده است: {النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ} [الأحزاب: 6]، علی بن ابی طالب نیز «ولیِّ» او یعنی اولای نسبت به او و سزاوارتر نسبت به اوست و مراتب این نوع از ولایت منحصر در مساله ی خاصی نیست و موارد فراوانی بر اساس این حدیث و حدیث اول بر مسلمانان نسبت به او (علی بن ابی طالب) واجب می گردد که از جمله آن موارد ، وجوب فرمانبرداری از علی بن ابی طالب و رجوع به او می باشد

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

ج ) سعدالدین فرغانی عالم بزرگ اهل سنت و عارف مشهور ( 730ق) که از پیروان و مروّجان مکتب ابن عربی نیز می باشد ، در کتاب منتهی المدارک که در شرح تائیه ابن فارض تالیف نموده ( ج 2 ص 195) در شرح این بیت ابن فارض « و أوضح بالتأویل ما کان مشکلا علی بعلم ناله بالوصیّۀ » می گوید :

 ( جعله النبی صلّی اللّه علیه و سلّم وصیّه و قائما مقام نفسه  بقوله: من کنت مولاه فعلی مولاه . و ذلک کان یوم غدیر خم )

یعنی : (( رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، علی(ع) را وصیِّ خود و قائم مقامِ خود قرار داد و درباره او فرمود : «من کنت مولاه فعلی مولاه». و این واقعه در روز غدیر خم واقع گردید ))

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره : بمنظور اجتناب از تطویل کلام ، بعنوان مشت نمونه خروار ، فقط به نقل قول از سه نفر عالم سنی فوق الذکر اکتفاء می نمائیم .

در اینجا ممکن است سئوالی در ذهن خوانندگان محترم مطرح شود و آن اینکه اگر نظر برخی از علمای اهل سنت درباره معنی کلمه مولا به شرح فوق است ، پس چرا مذهب شیعه را اختیار ننموده اند ؟

پاسخ اجمالی آن است که :

بسیاری از علمای اهل سنت مانند فخر رازی ، ابن حجر هیتمی ، ابن ابی الحدید معتزلی ، افضلیت علی علیه السلام را نسبت به سایر خلفاء و صحابه ، قبول دارند لیکن التزام آنها به قاعده ( جواز تقدیم مفضول بر فاضل ) که از مبانی فکری اهل سنت است ، عملاً موجب شده که مقدم داشتنِ سه خلیفه دیگر را بر امیرالمومنین (ع) ، موجه دانسته و آن را منافی با افضلیت ایشان نمی دانند .

🔴پارادوکس و تناقض گویی آشکار آقای وکیلی :

محمد حسن وکیلی مدعی است که ابن عربی در ابتدای کتاب فتوحات مکیه ( الشهادة الثانیه ) به حدیث غدیر اشاره نموده و همین موضوع را بعنوان دلیلی آشکار مبنی بر تشیع محی الدین عربی تلقّی کرده ، اما ایشان از طرفی دیگر در کتاب محی الدین عربی شیعه خالص ، ( ص 24 ردیف 6 ) می گوید :

( تشیع محی الدین عربی ، تشیعِ باطنی است و به تدریج حاصل شده است و لذا معیار در قضاوت ، آخرین آثار ایشان است ، آثاری که در دوران پختگی نگاشته است.)

✔️اکنون پرسش اساسی از ایشان این است که :

(1) - اگر تشیع ابن عربی به تدریج و در اواخر عمرش حاصل شده ، پس چگونه در بحث ما نحن فیه ، مدعی هستید که او از همان ابتدای تالیفِ جلد یکم کتاب فتوحات مکیه ، شیعه بوده و دلیل آن را هم سخنان او در مقدمه کتاب مزبور ( الشهادة الثانیه ) و اشاره رمز آلود وی به واقعه غدیر می دانید ⁉️😳

(2) -  چنانچه محی الدین عربی از همان ابتدا شیعه بوده ، پس چگونه معیار قضاوت درباره او را کتاب هایی که در اواخر عمرش تالیف نموده ، می دانید .⁉️


🔴بررسی مبنای پیشنهادی آقای وکیلی در ارزیابی شخصیت و مذهب ابن عربی ( تاثیر گذاری ابن عساکر بر افکار محی الدین عربی درباره متوکل ) :

آقای وکیلی می گوید : ( محی‌الدین عربی رحمه‌الله از شاگردان بلاواسطه ابن عساکر است و تاریخ را در نزد وی فراگرفته و لذا در مسائل تاریخی به شدّت از وی متأثر است؛ چنانکه در مسائل کلامی و فقهی از ابن حزم متأثر می‌باشد و تحلیل افکار وی بدون مراجعه به این منابع از نظر علمی اصلاً روا نیست. )


✔️ نامبرده  با استفاده از همین قاعده ، در توجیه اینکه چرا ابن عربی ، متوکل را از اولیاء و اقطاب محسوب نموده ، گناه این را به گردن ابن عساکر انداخته و می گوید :

(محی الدین شاگر ابن عساکر و در مباحث تاریخی به شدت تحت تأثیر او  بوده و چون ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق از متوکل تعریف و تمجید کرده فلذا ابن عربی نیز متأثر از دیدگاه استادش ابن عساکر ، با دید مثبت به متوکل نگریسته و او را از اقطاب برشمرده است .)

نامبرده برای اثبات نظریه خود ، دو نمونه از تاریخ مدینه دمشق ( ج 72 ص 157 تا 170) را آورده مبنی بر اینکه ابن عساکر ، متوکل را فردی نماز خوان و اهل عبادت معرفی نموده است .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره : با توجه به ارتباط قضیه فوق با بحث فعلی ، بر سبیل ایجاز می گوئیم :

(1) - قاعده تاثیر گذاری استاد بر شاگرد ، فی الجمله می تواند صحیح باشد ، نه بالجمله ، زیرا بسیارند شاگردانی که علیرغم احترامی که برای استاد خود قائل بوده اند لیکن عملاً رویه ای مخالف با نظرات او اتخاذ نموده اند . مانند : ملاصدار که علیرغم اینکه از استادش میرداماد طریقه اصالت ماهیت را فراگرفته بود لیکن پس از مدتی عملا رویه ای صددرصد مخالف با آن یعنی نظریه ( اصالت وجود ) را برگزید و قس علی ذلک .

(2) - برخلاف ادعای آقای وکیلی ، ابن عساکر فقط متوکل را فردی مذهبی ، متعصب و اهل تهجد و شب زنده دار معرفی نکرده ، بلکه ابعاد تاریک و پلید شخصیت متوکل را در همان کتاب تاریخ مدینه دمشق  و در میان همان صفحات مورد استناد آقای وکیلی ، یعنی ( جلد 72 ص 167) به شرح ذیل توضیح داده ، اما متاسفانه آقای وکیلی به این موضوع مهم ( یعنی مفاد ص 167 ، ج 72 تاریخ مدینه دمشق ) هیچگونه اشاره ای در کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ) ننموده است
⁉️😳

✔️ابن عساکر درباره جنایات متوکل عباسی و منفور بودن او در اذهان عموم مردم و حتی شاعران ، در تاریخ مدینه دمشق ( ج 72 ص167) می گوید :

«و في سنة ست و ثلاثين أمر بهدم قبر الحسين، و هدم ما حوله من الدور و أن يعمل مزارع، و منع الناس من زيارته ، و خرّب ، و بقي صحراء . و كان المتوكل معروفا بالتعصب ، فتألم المسلمون من ذلك. و كتب أهل بغداد شتمه على الحيطان و المساجد، و هجاه الشعراء».

«متوکل در سال 236 دستور انهدام قبر حسين (ع) را صادر كرد . خانه‌هاي اطراف را تخريب كرده همه را تبديل به مزرعه نمود و مردم را از زيارت قبر آن حضرت منع كرد ». سپس مي افزايد «مسلمانان از اين كار او ناراحت شده و مردمان بغداد روي ديوار منازل و مساجد او را دشنام می دادند و شعرا او را همواره هجو می كردند ».

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ اقتضای انصاف و حق باوری این بود که آقای وکیلی به این سخنانِ ابن عساکر نیز اشاره می نمود ، به هر حال اگر ابن عربی ، اندکی انصاف و ذره ای محبتِ اهل بیت (ع) را در دل داشت ، تنها همین جمله استادش کافی بود که متوکل را فردی ظالم و ستمگر بداند ، نه آنکه او را از اکابرِ اقطاب و سرآمد اولیاء الله و واجد خلافت ظاهریه و باطنیه و هم ردیف امیرالمومنین (ع) محسوب نماید . معلوم نیست ابن عساکر به جز سخنان فوق ، باید چه چیز دیگری می گفت که شاگردش خباثت متوکل را باور کند . ؟ 

✔️ واقعا هر انسان منصفی از این همه توجیهات جانبدارانه آقای وکیلی برای شیعه نشان دادن اقطاب صوفیه و خصوصاً ابن عربی ( و مولانا و امثالهم )  آنهم به قیمت وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی توسط ایشان ، شگفت زده می گردد .
😳😔

✔️ممکن است این سئوال مطرح شود که شاید ابن عربی سخنان استادش را در مورد جنایات متوکل قبول داشته ، لیکن بخاطر تقیه ، ناگزیر به اتخاذ چنین روشی شده باشد ؟

پاسخ این است که :

 اولا : ادعای آقای وکیلی از طرح این موضوع ( تاثیر پذیری ابن عربی از ابن عساکر در خصوص متوکل ) اثبات مستضعف بودن محی الدین است نه اثبات تقیه نمودن وی . به هر حال مادامی که آقای وکیلی مستضعف بودن ابن عربی که مورد ادعای اکید وی می باشد را مطرح می کند ، دیگر نمی تواند مسئله تقیه را مطرح نماید ، مگر آنکه به اشتباه بودن نظریه قبلی خود ( مستضعف بودن محی الدین ) اذعان و اعتراف نماید . زیرا تقیه و مستضعف بودن ، دو امر متضاد و پارادوکسیکال است و در یک موضوع واحد بطور همزمان قابل جمع نمی باشد .


ثانیاً : احتمال تقیه نیز کاملا منتفی است ، زیرا ابن عساکر که در زمان متعصب ترین حاکم وقت ( صلاح الدین ایوبی ) و در دمشق که همواره آقای وکیلی فضای آن را فضای تقیه و خفقان می نمایاند ، می زیسته و در همان زمان و مکان موصوف ، متوکل را فردی ظالم و مورد تنفر عموم جامعه توصیف نموده که تنها یکی از جنایات او تخریب مرقد مطهر امام حسین (ع) است و با گفتن چنین سخنانی هیچ مشکلی نیز برایش پیش نیامده ، ابن عربی نیز می توانست اگر شهامت و ذره ای انصاف داشت یا همان سخنان استادش را بیان کند و یا حداقل درباره متوکل سکوت را پیشه کرده و حرفی نزند ، به راستی اگر محی الدین عربی ، متوکل را یکی از اقطاب سبعه معرفی نمی کرد ، برایش مشکلی پیش می آمد ؟

✔️ ابن عساکر نه تنها جنایات و ستمگری های متوکل ، بلکه فساد و تباهی دستگاه بنی عباس را نیز در همان کتاب تاریخ مدینه دمشق ( ج 67 ص 81 تا 85 ) بخوبی گزارش نموده است :

ایشان رواج همجنسگرایی ، فساد اخلاقی و رشوه گیری حکام عباسی را به تفصیل توضیح داده و فساد اخلاقی و همجنسگرایی يحيى بن أكثم قاضی القضاة دستگاه بنی عباس که مدت زیادی نیز در زمان متوکل عهده دار همین سمت بوده را به گونه ای توضیح داده که قلم را از بیان آن شرم می آید .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

ابن عربی اگر شخصی پاک ، حق گرا و منصف بود ، با شنیدن این حقایق تلخ ، قطعاً در دیدگاه خویش نسبت به خلفای عباسی و خصوصاً متوکل ، تجدید نظر می کرد . آیا با وجود بیان این حقایق از سوی ابن عساکر ، باز هم می توان محی الدین را مستضعف تلقی کرد ، درود خداوند به روان علامه طباطبایی (ره) که وقتی احتمال مستضعف بودن ابن عربی درباره متوکل را از سوی علامه طهرانی می شنود ، خنده ی مُنکرانه ای فرموده است ، به راستی حق با ایشان است زیرا بهترین پاسخ به این توجیهات ، همان خنده ی مُنکرانه می باشد . 😄😁

🔴بررسی مبنای پیشنهادی آقای وکیلی ( تاثیر گذاری ابن عساکر بر افکار محی الدین عربی در موضوع غدیر خم ) :

ابن عساکر که به قول آقای وکیلی از علمای متعصب اهل سنت و طرفدار سرسخت حُکّام اُموی می باشد ، در دمشق و معاصر دو نفر از حُکّام بنی عباس ( نورالدین زنگی و صلاح الدین ایوبی) می باشد . نورالدين زنگى ، علاوه بر حمايت و تشویق ابن عساكر در جمع‌آورى تاريخ دمشق ، پس از تأسيس دار الحديث نوريه (اولین مركز تخصصى حديث) ، سرپرستى آن را به ابن عساکر واگذار نمود .

پس‌ از درگذشت‌ نورالدین‌ زنگی ، صلاح‌الدین‌ ایوبی‌ که به اذعان آقای وکیلی یکی از متعصب ترین حکام عباسی می باشد و در زمان او خفقان شدیدی بر شامات ( دمشق ) سایه انداخته بود و نیز سایر بزرگان‌ دستگاه‌ حکومتی او بر مقام‌ علمی‌ و مرتبه اجتماعی‌ ابن‌عساکر ارج‌ نهادند و چون ابن عساكر ، ( در سال 571ق ) در دمشق درگذشت ، سلطان صلاح‌الدين ايوبى در تشييع جنازه وى حاضر شد و به امامت شيخ قطب‌الدين نيشابورى بر وى نماز خواند .

📚( یوسف‌ ابن‌جوزی‌، مرآة الزمان‌، ج۸، ص۳۳۷) ( ابن‌خلکان‌، وفیات‌ الاعیان، ج۳، ص۳۱۱) ( ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۲۹۴)

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️اجازه عامه نقل حدیث ابن عربی از ابن عساکر :

 ابن‌ عربی‌ از محدث‌ و تاریخ‌ نگار مشهور ، ابن‌ عساکر (د ۵۷۱ق‌/۱۱۷۶م‌) صاحب‌ تاریخ‌ دمشق‌ است‌ ، اجازه عامه‌ گرفته‌ بود ، توجه به این موضوع از این جهت اهمیت بسزایی دارد که جایگاه ویژه محی الدین عربی در بین شاگردان ابن عساکر و نیز دسترسی وی به کتاب مدینه دمشق و سایر آثار نامبرده را مشخص می نماید .

📚(  ابن‌ عربی‌، محمد، «صورة اجازة من‌ الشیخ‌ الاکبر»، الاندلس‌، ص۱۱۲-۱۲۱ )

سایت عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت که مرتبط با آقای وکیلی است نیز موضوع فوق را در مقاله ابن عربی ( دایرة المعارف بزرگ اسلامی ) ( نوشته شرف الدین خراسانی ) به تفصیل ذکر آورده  .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🔴بررسی رویکرد ابن عساکر به واقعه غدیر خم و سایر فضائل امیرالمومنین (ع) و اهلبیت (ع) :

 واقعه غدیر از نظر ابن عساکر :

ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق ( ج 42 از ص 204 الی 237) احادیث مرتبط با غدیر خم را از هفتاد و دو طریق و بطور صحیح روایت نموده که ذیلاً به بررسی اجمالی آنها می پردازیم :

الف ) ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ( ج 42 ص 237) دو روایت نقل کرده که آیه اکمال و آیه تبلیغ در روز غدیر خم و در شأن امیرالمومنین (ع) نازل گردیده :

🔘عن أبي سعيد الخدري قال لما نصب رسول الله (صلى الله عليه وآله ) عليا بغدير خم فنادى له بالولاية هبط جبريل عليه السلام عليه بهذه الاية " أليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكمم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا .

🔘عن أبي سعيد الخدري قال نزلت هذه الاية " يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك "على رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يوم غدير خم في علي بن أبي طالب (رضی الله عنه )

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید .👉

تبصره : ابن عساکر تقریباً در تمامی هفتاد و دو حدیثی که در ارتباط با واقعه غدیر روایت نموده ، تصریح گردیده که آیه ( اکمال ) در روز غدیر و در شأن امیرالمومنین (ع) نازل شده است .

ب ) ابن عساکر در بین روایات مذکور تعداد هفت حدیث را در خصوص واقعه غدیر با مضمون مشترک ذیل ، روایت کرده :

نامبرده از هفت طریق صحیح روایت کرده که در مراجعت از حجة الوداع در روز هجدهم ذی الحجه و در محل غدیر خم ، پیامبر (ص) پس از ایراد خطبه ای طولانی ،دست علی (ع) را گرفته و خطاب به مردم فرمودند :  ( مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ )

لازم به ذکر است که در همه این هفت حدیث مورد بحث ، یکی از عبارات ذیل آمده :

( قال لقيه عمر بعد ذلك فقال هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة ) (  فقال له عمربن الخطاب بخ بخ يا ابن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم )

یعنی : عمر بن خطاب اولین کسی بود که به امیرالمومنین (ع) تبریک گفته و عرض کرد : مبارکباد مبارکباد بر تو یا علی (ع) ، بدرستیکه از امروز تو مولای من و مولای هر مسلمانی هستی ، و در روایت دیگر ( مولای هر زن و مرد مومنی هست ).

👈برای مشاهده ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) و ( سند 3 ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

در روایات فوق ذکر شده ((من صام يوم ثمانية عشر من ذي الحجة كتب الله له صيام ستين (ثمانیه ) شهرا وهو يوم غدير خم )) 

یعنی : هر کس روز هجدهم ذی الحجه روزه بگیرد ، خداوند برای او ثواب روزه هشت ماه ( و در روایتی هفت ماه ) می نویسد و آن روز غدیر خم می باشد .

ج ) ابن عساکر تعداد 22 حدیث که معروف به احادیث مُناشَدَه ( یعنی کسی را به خدا سوگند دادن ) می باشد را از طرق مختلف و بصورت صحیح نقل کرده که مطابق روایات مزبور ، امیرالمومنین (ع) در آغاز خلافت خود (35 ه ق) در کوفه و محلی بنام ( رُحْبَه ) حاضران را به خداوند سوگند داد که هر کس در واقعه غدیر حضور داشته و با گوش خود از پیامبر (ص) شنیده که درباره من فرمود : ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) ، به ایستد و شهادت دهد .

که در روایاتی که ابن عساکر نقل کرده تعداد اصحاب پیامبر (ص) بطور متفاوت ( دوازده نفر ، سیزده نفر ، شش نفر ، سی نفر ) ذکر شده که با شنیدن سخنان علی (ع) در جمع مذکور به پا خواسته و شهادت دادند که خودشان در روز غدیر عبارت ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) را از زبان مبارک پیامبر (ص) درباره علی (ع) شنیده اند .


✔️ جالب اینکه در بین روایات مناشده ، دو حدیث به چشم می خورد که مفاد آن مطابق نقل ابن عساکر این است که :

هنگامیکه امیرالمومنین (ع) حاضران را سوگند داد که در مورد واقعه غدیر شهادت دهند ، ( فقام بضعة عشر رجلا فشهدوا و كتم قوم فما فنوا من الدنيا حتى عموا و برصوا ) یعنی : چند ده نفر مرد ( کنایه از تعداد زیاد ) از میان جمع بلند شده و گواهی دادند که در روز غدیر عبارت ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) را از پیامبر (ص) درباره علی (ع) شنیده اند اما از آن جمع تعدادی زیادی نیز حدیث غدیر را کتمان نمودند و که علی (ع) آنان را نفرین کرد و همگی قبل از مرگ یا نابینا شدند و یا به بیماری برص ( نوعی بیماری پوستی ) دچار گردیدند .

👈 برای مشاهده ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

د ) شگفت انگیز آنکه ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ( ج 42 ص 216 و 219 و 220 ) دو حدیث صحیح را نقل کرده که در آن پیامبر (ص) درحجة الوداع ، پس از تذکر به توحید و نبوت و معاد ، هم به ثقلین ( کتاب الله و عترتی اهل بیتی ) اشاره نموده و هم عبارت ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) را بیان فرموده است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

ابن عربی برخلاف استادش ابن عساکر ، نه تنها به حدیث غدیر بلکه هیچکدام از احادیث متواتر و متفق علیه فریقین مانند : (حدیث منزلت ، وصایت ، مواخاة و غیره ) حتی اشاره ای هم ننموده و از آن بدتر اینکه حدیث ثقلین را نیز تحریف نموده و یکی از دو ثَقلین یعنی ( کتاب الله و عترتی اهل بیتی ) را نیز از آن حذف نموده ، و آن را در فتوحات مکیه ( ج 2 ص 454 ) به این شکل روایت کرده :

( قد تركت فيكم ما لن تضلوا بعده ، إن اعتصمتم به : كتاب اللّٰه )

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


✔️ تحریفی که ابن عربی در حدیث ثقلین انجام داده را فقط می توان در افکار نواصب و دشمنان اهل بیت (ع) سراغ گرفت ، آنها عبارت (  و عترتی اهل بیتی ) را از حدیث مزبور حذف و بجای آن عبارت ( کتاب الله و سنتی ) را جایگزین نمودند اما امثال محی الدین عربی حتی به همین اندازه نیز قانع نگردیده و با تأسی به روش عمر بن خطاب که شعار او ( حسبنا کتاب الله ) بوده ، یادگار پیامبر (ص) را فقط کتاب الله می داند .

✔️تحریف حدیث ثقلین توسط ابن عربی ، بعدها مورد استقبال امثال ابن تیمیه قرار گرفته ، بنحوی که او نیز همانند محی الدین در کتاب منهاج السنه ( ج 7 ص 316 ) می گوید :

  أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتَابَ اللَّهِ .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ شباهت سخنان ابن تیمیه با ابن عربی ، مبیّن تجانس فکری و وحدت رویه ی آن دو در دشمنی با اهل بیت (ع) می باشد .

🔴بررسی اجمالی رویکرد ابن عربی به حدیث غدیر و نیز احادیث مرتبط با فضایل اهل بیت( ع ) و مقایسه آن با روش استادش ابن عساکر :

1- حدیث غدیر :

🔘 ابن عساکر حدیث غدیر را با 72 طریق روایت کرده و می گوید کسانی که آن را انکار کردند به نفرین علی (ع) یا کور شدند و یا به بیماری پوستی ( برص ) مبتلا گشتند .

🔘ابن عربی حتی اسم غدیر را هم نمی برد ، در صورتیکه اگر حدیث غدیر را از کتاب استادش ( تاریخ مدینه دمشق ) که اجازه روایت از آن را نیز داشته ، نقل می کرد قطعا با هیچ مشکلی مواجه نمی شد کمااینکه ابن عساکر علیرغم نقل این روایات ، مورد احترام و تکریم حاکمان متعصب وقت مانند : صلاح الدین ایوبی قرار داشته .

2- ثواب روزه گرفتن در روز غدیر خم :

🔘ابن عساکر مطابق روایات عدیده و صحیحه ای که نقل کرده ( و در بالا به آن ها اشاره شد ) ، معتقد است ثواب روزه در روز غدیر نزد خداوند برابر با ثواب روزه داری  هشت ماه می باشد .

🔘ابن عربی به استناد روایت جعلی ، می گوید:

روزه گرفتن در روز عاشورا  ،کفاره‌‌‌‌ی گناهان سال گذشته است و برای طی نمودنِ مراحلِ سُلوک ، با روزه گرفتن در تمامِ سال ،برابری می کند . کسی که بخواهد به مقامِ فنای در احدیّتِ ذات ، نائل شود ، می بایست در روز عاشورا ، روزه بگیرد تا از برکاتِ آن به بالاترین مرتبه ی تقرّب و جمعِ بینِ قُرب فرائض و نوافل دست یابد . براستی چنین فردی از دو شهود و دو تَجلّی برخوردار می گردد .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره : محمد ناصرِ آلبانی که از بزرگترین محدثان و فقهای اهل سنت می باشد . احادیث مرتبط با روزه ی عاشورا و شادی و سرور در آن را جعلی دانسته و می گوید :

دشمنانِ حسین رضی الله عنه کسانی هستند که احادیثی در فضیلت روزه ی عاشورا را جعل نمودند و هدف آنها از این کار ، مقابله با شیعیان بود ، زیرا شیعه ، عاشورا را بخاطر شهادتِ حسین رضی الله عنه ، روز حُزن و اندوه می دانند .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️همانطوریکه ملاحظه می نمائید ، آلبانی که یکی از متعصب ترین عالمان اهل سنت است در عبارات فوق ، چقدر زیبا و محققانه پرده از جعلی بودن حدیث ثواب روزه ی عاشورا برداشته و دستان خبیث بنی امیه را رو کرده ولی ابن عربی با آن همه ادعا که می گوید چندین مرتبه به معراج رفته و فصوص را از پیامبر (ص) اخذ کرده ، در فتوحات مکیه که مدعی است بی واسطه از خود خداوند مطالب آن را دریافت کرده ، چنین مهملاتی را به اسم عرفان ناب به خورد مریدان بی چاره می دهد ، آقای وکیلی هم گناه این لاطائلات و لغزش های او را به راحتی به گردن استاد او ( ابن عساکر ) و یا شرایط محیط می اندازد .

آیا امثال آلبانی ( گنجی شافعی ، فرغانی ، صنعانی و ...) در محیط شیعی و تحت تربیت اساتید شیعه پرورش یافته اند که این سخنان را گفته اند ؟

3- حدیث منزلت :

🔘ابن عساکر حدیث منزلت را به طُرُقِ مختلف و صحیح ، در تاریخ مدینه دمشق ( ج 42 ص 156) نقل کرده ، بعنوان مثال از قول ( ام سلمه ) روایت می کند :

عن أم سلمة أن النبي (صلى الله عليه وسلم) قال لعلي أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى غير أنه لا نبي بعدي .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🔘باعث تأسف است که ابن عربی در فتوحات و فصوص الحکم ، ده ها حدیث جعلی در مسائل گوناگون و از جمله مناقب خلفاء آورده و حتی ( لو کشف الغطاء لم ازدت یقینا ) را به عُمَر نسبت می دهد ، ولی حاضر نیست هیچکدام از احادیث متواتر مزبور و از جمله حدیث منزلت را در تألیفاتش نقل کند . 😔

4 - حضرت زهراء ( س ) برترین زنان عالم است :

🔘ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ( ج 70 ص 108 و 109 ) احادیث صحیحه ی زیادی را مبنی بر اینکه حضرت فاطمه (س) برترین زنان عالَم است آورده ، او روایاتی را مبنی بر اینکه برترین زنان عالَم ( خدیجه ، فاطمه ، مریم و آسیه ) می باشند ، نقل کرده و سپس به استناد احادیث صحیحه ، تصریح می کند که حضرت زهراء (س) از آن سه زن دیگر ، عالِم تر و برتر است .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🔘اما ابن عربی بازهم بر خلاف نظریه استادش و با نادیده انگاشتن احادیث مزبور در کتاب مدینه دمشق و در حالی که اجازه روایت آن ها را نیز از استادش داشته ، با کمال ناباوری در فتوحات مکیه می گوید :

تعداد زیادی از مردان می توانند کامل شوند ولی از زنان تاکنون هیچ کس کامل نگردیده مگر مریم و آسیه .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


5 - حدیث ثقلین :

🔘 ابن عساکر حدیث ثقلین که مورد اتفاق فریقین می باشد را ( سه مرتبه و از طرق صحیحه مختلف ) در تاریخ مدینه دمشق نقل کرده است .

🔘لیکن ابن عربی عبارت ( عترتی اهل بیتی ) را از حدیث ثقلین ، حذف نموده و بصورت ( قد تركت فيكم ما لن تضلوا بعده،إن اعتصمتم به : كتاب اللّٰه ) روایت نموده .( که در مطالب گذشته به اسناد آن اشاره گردید ) .😳😔

🔴جمع بندی و تجزیه و تحلیل موارد فوق :

✔️ با توجه به مستندات مطروحه فوق ، اثبات گردید که برای محی الدین عربی ، هیچگاه معذوریتِ مستضعف بودن و یا محذوریتِ تقیه مطرح نبوده و ادعای آقای وکیلی مبنی بر تقیه آمیز و تعصب بار خواندن فضای زیست محیطی ابن عربی ، مغایر با حقایق مسلم تاریخی و صرفاً یک نوع سیاه نمایی اغراق آمیزی می باشد که بمنظور توجیه خطاهای فاحش و تأسف بارِ محی الدین عربی از سوی ایشان و در کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ) ، مطرح  گردیده است .

✔️ پاشنه آشیل و نقد اساسی که به پارادایم فکری آقای وکیلی و مبانی وی در کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ) وارد می باشد ، آن است که ایشان با مُسَلَّم فرض کردنِ تشیع ابن عربی و با بکارگیری دو ادعای ( مستضعف بودن و یا تقیه نمودن او ) ، سخنان متشابه محی الدین را بدون ارجاع به محکمات مبانی وی ، مصادره به مطلوب نموده است .

بدیهی است با چنین دیدگاهی به راحتی می توان برای هر کدام از علمای اهل سنت ( اگر چه متعصب ترین آنها باشد ) کتابی با عنوان 👈( فلانی شیعه خالص ) 👉 تألیف کرده و آنگاه برای اثبات مدعای خود ، هر جا که مخالفِ مبانی شیعه سخن گفته را یا به حساب مستضعف بودن فکری وی و یا از باب تقیه نمودنش ، فرض نمائیم .

✔️ آقای وکیلی ظاهراً به معصوم نبودن محی الدین عربی تصریح نموده و خطاهای او را در جنب برکات بزرگ وی ، به دیده اغماض می نگرد ، لیکن علیرغم این ادعا ، عملاً هیچگونه نقدی را نسبت به ابن عربی بر نمی تابد و هر یک از لغزش ها ی وی را به حساب مستضعف بودن و یا تقیه ی او گذاشته و منتقدان محی الدین عربی و یا مولانا را غیر متخصص و نظراتشان را ( إفتی بغیر علم ) می نامد ، بنابر این به جرأت می توان ادعا کرد که در کتاب ( محی الدین عربی شیعه خالص ) قلمِ مؤلف ، تحت تأثیر احساسات وی قرار گرفته و به همین دلیل ، اثر ایشان دچار آنارشیسم ساختاری و مبانی پارادوکسیکال و جدلی گردیده است .


🔴 حُسنِ خِتام با ابیاتی از رهبر فقید انقلاب (ره) :

    بر درِ میکده با آه و فغان آمده ام‏
    از دَغَل بازی صوفی به امان آمده ام‏

‌‏    شیخ را گو که درِ مدرسه بربند ، که من‏
    ‏زین همه قال و مَقالِ تو به جان آمده ام

    راز بگشا و گره باز و مُعمّٰا حل کُن  
‏    که از این بادیه ، بی تاب و توان آمده ام‏


🔘برگرفته از دروس نقد تصوف سید رضا نوعی ( حکیم )


👈برای مشاهده مقاله نقد کتاب محی الدین عربی شیعه خالص ( بخش اول ) ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
👈برای مشاهده مقاله نقد کتاب محی الدین عربی شیعه خالص ( بخش دوم ) ( اینجا ) کلیک کنید . 👉 

👈برای مشاهده مقاله نقد کتاب محی الدین عربی شیعه خالص ( بخش چهارم ) ( اینجا ) کلیک کنید . 👉 


امضاي حکيم

درباره ما
سيد رضا نوعی حکیم
با سلام
سایت پیام شیعه برای تبیین معارف شیعه اثنی عشری و رساندن پیام حقانیت آن به گوش جهانیان می باشدکه مطالب آن در قالب مباحث تفسیری ، شرح احادیث ، شرح و نقد متون ادبی ، دروس معرفتی (عرفان نظری و عملی ) ، بررسی تطبیقی احادیث ، تقاسیر و مباحث کلام شیعه و پاسخ به شبهات دینی ، ارائه خواهد شد.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
سید رضا نوعی ( حکیم ) کانال تلگرام پیام شیعه ( حکیم )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 292
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 38
  • آی پی امروز : 98
  • آی پی دیروز : 506
  • بازدید امروز : 255
  • باردید دیروز : 1,976
  • گوگل امروز : 55
  • گوگل دیروز : 145
  • بازدید هفته : 7,653
  • بازدید ماه : 3,910
  • بازدید سال : 310,159
  • بازدید کلی : 2,291,908