**********
کرده ام موی سیه را ز فراق تو سپید
تا نگویند که بالای سیه رنگی هست
**********
**********
دلا ، تا باغ سنگی ، در تو فروردین نخواهد شد
بروز مرگ ، شعرت سوره ی یاسین نخواهد شد
فریبت می دهد این فصل ها ، تقویم ها ، گل ها
از اسفندِ شما پیداست ، فروردین نخواهد شد
مگر در جستجوی ربنّای تازه ای باشیم
وگرنه صد دعا زین دست ، یک نفرین نخواهد شد
مترسانیدمان از مرگ ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم ، سرسنگین نخواهد شد
به مشتاقانِ آن شمشیرِ سرخِ شعله ور در باد
بگو تا انتظار این است ، اسبی زین نخواهد شد
**********
*****
*****
در کوی بُتان نیست کسی زارتر از من
در پیش عزیزانِ جهان خوارتر از من
گفتی که مرا یار وفادار بسی هست
هستند ، ولی نیست وفادارتر از من
خَلقِ دو جهانست گرفتارِ تو ، لیکن
در هر دو جهان نیست گرفتارتر از من
گر طالبِ آنی که به یاری بنشینی
بنشین که تو را نیست کسی یارتر از من
چون غنچه اگر سینه ی تنگم بشکافی
دانی که نبوده ست دل افگارتر از من
امروز اگر عشق گناهست نگارا
فردا نتوان یافت گنهکارتر از من
*****
*****